معنی فارسی fourcher

B1

چهارچر به معنای چنگ زدن یا استفاده از چنگال برای برش یا ارائه غذا است.

To fork or to use a fork for cutting or serving food.

example
معنی(example):

شما نیاز دارید تا گوشت را به درستی چهارچر کنید.

مثال:

You need to fourcher the meat properly.

معنی(example):

او در طول آموزش آشپزی یاد گرفت که چگونه چهارچر کند.

مثال:

He learned to fourcher during his culinary training.

معنی فارسی کلمه fourcher

:

چهارچر به معنای چنگ زدن یا استفاده از چنگال برای برش یا ارائه غذا است.