معنی فارسی foursquarely

B2

چهارگوشانه، به معنای بی‌پروا و با اعتماد به نفس، اشاره به روش واضح و مستقیم در بیان یا فکر کردن دارد.

In a direct, firm, and unequivocal manner.

example
معنی(example):

او استدلال خود را به صورت چهارگوش و بدون تردید ارائه داد.

مثال:

She presented her argument foursquarely, without hesitation.

معنی(example):

معلم از آن‌ها خواست تا به طور چهارگوش به موضوع فکر کنند.

مثال:

The teacher asked them to think foursquarely about the issue.

معنی فارسی کلمه foursquarely

:

چهارگوشانه، به معنای بی‌پروا و با اعتماد به نفس، اشاره به روش واضح و مستقیم در بیان یا فکر کردن دارد.