معنی فارسی foxcub
B1به فرزند روباه، یک روباه کوچولو گفته میشود که در محیط طبیعی شروع به یادگیری مهارتهای بقا میکند.
A young fox that is still in its early stages of development and learning.
- NOUN
example
معنی(example):
یک روباه کوچولو معمولاً در حال بازی با خواهر و برادرهایش دیده میشود.
مثال:
A foxcub is often seen playing with its siblings.
معنی(example):
روباه کوچولوی بازیگوش در حال یادگیری شکار است.
مثال:
The playful foxcub is learning to hunt.
معنی فارسی کلمه foxcub
:
به فرزند روباه، یک روباه کوچولو گفته میشود که در محیط طبیعی شروع به یادگیری مهارتهای بقا میکند.