معنی فارسی frab

B1

فراب، حالتی از شادی یا شعف در موقعیتی خاص.

Frab describes a state of joy or exultation in a particular situation.

example
معنی(example):

او وقتی خبر خوب را دریافت کرد خود را فراب احساس کرد.

مثال:

She felt frab when she received the good news.

معنی(example):

خلق و خوی فراب او فضایی را روشن می‌کند.

مثال:

His frab demeanor brightens up the room.

معنی فارسی کلمه frab

:

فراب، حالتی از شادی یا شعف در موقعیتی خاص.