معنی فارسی fractionalizes
B1بخشبندی، تقسیم یک چیز به بخشهای کوچکتر.
To divide something into smaller parts or fractions.
- verb
verb
معنی(verb):
To separate into parts or fractions; to fractionate
example
معنی(example):
برنامه دادهها را برای تحلیل بهتر بخشبندی میکند.
مثال:
The program fractionalizes the data for better analysis.
معنی(example):
با بخشبندی داراییها، شرکت استراتژی مالی خود را بهبود داد.
مثال:
By fractionalizing the assets, the company improved its financial strategy.
معنی فارسی کلمه fractionalizes
:
بخشبندی، تقسیم یک چیز به بخشهای کوچکتر.
