معنی فارسی fragrancies
B1عطرها، عطرهای خوشبو که نوعی احساس خوب را ایجاد میکنند، عمدتاً در زمینه تقویت خاطرات و عواطف به کار میروند.
Pleasant and sweet smells, often associated with flowers or pleasant environments.
- noun
noun
معنی(noun):
Fragrance
example
معنی(example):
عطرهای موجود در هوا او را به یاد بهار انداخت.
مثال:
The fragrancies in the air reminded her of spring.
معنی(example):
عطرها میتوانند خاطرات و احساسات را برانگیزند.
مثال:
Fragrancies can evoke memories and emotions.
معنی فارسی کلمه fragrancies
:
عطرها، عطرهای خوشبو که نوعی احساس خوب را ایجاد میکنند، عمدتاً در زمینه تقویت خاطرات و عواطف به کار میروند.