معنی فارسی frakking

B1

فراقینگ، یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی برای ابراز نارضایتی یا ناامیدی.

A vulgar slang term used to express frustration or anger.

verb
معنی(verb):

Fuck.

example
معنی(example):

آنها از فراقینگ برای بیان ناامیدی خود استفاده کردند.

مثال:

They used frakking to express their frustration.

معنی(example):

فراقینگ در فیلم تأکید بر احساسات قوی شخصیت‌ها داشت.

مثال:

Frakking in the movie emphasized the characters' strong emotions.

معنی فارسی کلمه frakking

: معنی frakking به فارسی

فراقینگ، یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی برای ابراز نارضایتی یا ناامیدی.