معنی فارسی franchisees
B1افرادی که حق امتیاز یک برند را خریداری کرده و حق فعالیت با نام تجاری آن برند را دارند.
Individuals who purchase the right to operate a business under a franchisor's brand.
- noun
noun
معنی(noun):
A holder of a franchise; a person who is granted a franchise.
example
معنی(example):
مالکین حق امتیاز باید از قوانین شرکت پیروی کنند.
مثال:
Franchisees must follow the company's rules.
معنی(example):
مالکین حق امتیاز با هم کار کردند تا فروش را بهبود بخشند.
مثال:
The franchisees worked together to improve sales.
معنی فارسی کلمه franchisees
:
افرادی که حق امتیاز یک برند را خریداری کرده و حق فعالیت با نام تجاری آن برند را دارند.