معنی فارسی franklinism

B2

مجموعه‌ای از اصول و نظریات فرانکلین، به ویژه درباره بهبود فردی و جامعه.

A set of principles and theories of Franklin, especially regarding personal improvement and civic duty.

example
معنی(example):

فرانکلینیسم از خود بهبود و مسئولیت مدنی حمایت می‌کند.

مثال:

Franklinism advocates for self-improvement and civic responsibility.

معنی(example):

بسیاری از مردم در ارزش‌های فرانکلینیسم الهام می‌گیرند.

مثال:

Many people find inspiration in the values of franklinism.

معنی فارسی کلمه franklinism

:

مجموعه‌ای از اصول و نظریات فرانکلین، به ویژه درباره بهبود فردی و جامعه.