معنی فارسی frater

B1

برادر، یک فرد مرد که در یک گروه برادرانه عضویت دارد.

A male member of a fraternity; synonymous with 'brother' in this context.

noun
معنی(noun):

A monk.

معنی(noun):

A frater house.

معنی(noun):

A comrade.

example
معنی(example):

او برادرش را نزدیک‌ترین متحد خود می‌داند.

مثال:

He considers his frater to be his closest ally.

معنی(example):

بسیاری از گروه‌های برادرانه پروژه‌های خدماتی را به طور مشترک انجام می‌دهند.

مثال:

Many frater groups perform service projects together.

معنی فارسی کلمه frater

: معنی frater به فارسی

برادر، یک فرد مرد که در یک گروه برادرانه عضویت دارد.