معنی فارسی fratricidal

C1

برادرکشی، به معنای کشته شدن یا آسیب رساندن به برادر یا خواهر به دست یکدیگر در یک درگیری.

Relating to or denoting conflict or struggle between members of the same family or group.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to fratricide

example
معنی(example):

نفاق برادرکشی خانواده را از هم پاشید.

مثال:

The fratricidal conflict tore the family apart.

معنی(example):

فیلم جنگ برادرکشیی را که سال‌ها ادامه داشت به تصویر کشید.

مثال:

The movie depicted a fratricidal war that lasted for years.

معنی فارسی کلمه fratricidal

: معنی fratricidal به فارسی

برادرکشی، به معنای کشته شدن یا آسیب رساندن به برادر یا خواهر به دست یکدیگر در یک درگیری.