معنی فارسی fraudulentness

B2

فریبکاری، ویژگی یا حالتی که با کلاهبرداری یا تقلب همراه است.

The quality or state of being fraudulent.

example
معنی(example):

فریبکاری او در معاملاتش مشخص بود.

مثال:

His fraudulentness was evident in his dealings.

معنی(example):

فریبکاری محصول بهRecall آن منجر شد.

مثال:

The fraudulentness of the product led to its recall.

معنی فارسی کلمه fraudulentness

:

فریبکاری، ویژگی یا حالتی که با کلاهبرداری یا تقلب همراه است.