معنی فارسی frazing
B1فریزینگ، تکنیکی در هنر که بر ایجاد اعماق و بافت در اثر هنری تمرکز دارد.
Frazing is a technique in art focused on creating depth and texture in artwork.
- OTHER
example
معنی(example):
هنرمند به خاطر تکنیک منحصر به فرد فریزینگش شناخته شده بود.
مثال:
The artist was known for her unique frazing technique.
معنی(example):
او از فریزینگ برای ایجاد عمق در نقاشیاش استفاده کرد.
مثال:
He used frazing to create depth in his painting.
معنی فارسی کلمه frazing
:فریزینگ، تکنیکی در هنر که بر ایجاد اعماق و بافت در اثر هنری تمرکز دارد.