معنی فارسی freckle-faced

B1

کسی که صورتش پر از لکه‌های کک و مک است.

Having a face covered with freckles.

example
معنی(example):

دختر لکه‌دار با لبخند درخشان خود را شاداب نشان داد.

مثال:

The freckle-faced girl smiled brightly.

معنی(example):

او اغلب به عنوان شگفتی لکه‌دار شناخته می‌شود.

مثال:

He is often called the freckle-faced wonder.

معنی فارسی کلمه freckle-faced

: معنی freckle-faced به فارسی

کسی که صورتش پر از لکه‌های کک و مک است.