معنی فارسی free period

B1

زمانی که در آن کار خاصی وجود ندارد و می‌تواند آزادانه استفاده شود.

A designated time when no activities are planned, allowing for rest or personal time.

noun
معنی(noun):

A school period in which a student has free time, i.e., is not enrolled in a class.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان می‌توانند از زمان آزاد برای مطالعه یا استراحت استفاده کنند.

مثال:

Students can use the free period to study or relax.

معنی(example):

در طول زمان آزاد، اعضا برنامه‌های خود را برای رویداد بحث کردند.

مثال:

During the free period, members discussed their plans for the event.

معنی فارسی کلمه free period

: معنی free period به فارسی

زمانی که در آن کار خاصی وجود ندارد و می‌تواند آزادانه استفاده شود.