معنی فارسی free-associate
B1از طریق افکار بدون فیلتر، به ایدهها و احساسات دسترسی پیدا کردن.
To speak or write without inhibitions, allowing thoughts to flow freely.
- VERB
example
معنی(example):
در درمان، بیماران تشویق میشوند تا به طور آزاد و غیرمستقیم فکر کنند.
مثال:
In therapy, patients are encouraged to free-associate.
معنی(example):
او شروع به آزاد ارتباط دادن کلمات مرتبط با دوران کودکیاش کرد.
مثال:
He began to free-associate words related to his childhood.
معنی فارسی کلمه free-associate
:
از طریق افکار بدون فیلتر، به ایدهها و احساسات دسترسی پیدا کردن.