معنی فارسی free-swimming

B1

شناور و آزاد به‌طور مستقیم در آب، بدون اینکه به چیزی متصل باشند.

Able to swim freely without being anchored or restricted.

adjective
معنی(adjective):

Able to swim about freely.

example
معنی(example):

ماهی‌ها در اقیانوس به‌صورت آزاد شنا می‌کنند.

مثال:

The fish are free-swimming in the ocean.

معنی(example):

برخی از گونه‌های نیشگون آزاد هستند.

مثال:

Some species of jellyfish are free-swimming.

معنی فارسی کلمه free-swimming

: معنی free-swimming به فارسی

شناور و آزاد به‌طور مستقیم در آب، بدون اینکه به چیزی متصل باشند.