معنی فارسی freemen
B2آزادگان، بهعنوان افرادی که تحت سلطه یا کنترل هیچکس نیستند، ویژگیهای خاصی از آزادی و مسئولیت را دارند.
Individuals who are not subject to the domination or control of another
- noun
noun
معنی(noun):
A free person, particularly:
example
معنی(example):
آزادگان حق دارند خود را govern کنند.
مثال:
Freemen have the right to govern themselves.
معنی(example):
در تاریخ، آزادگان غالباً برای حقوق خود جنگیدهاند.
مثال:
In history, freemen often fought for their rights.
معنی فارسی کلمه freemen
:
آزادگان، بهعنوان افرادی که تحت سلطه یا کنترل هیچکس نیستند، ویژگیهای خاصی از آزادی و مسئولیت را دارند.