معنی فارسی freezeframed

B1

فریز فریم شده به حالتی اشاره دارد که یک تصویر خاص به طور موقت متوقف و ثبت شده است.

An instance where an image has been stopped and captured at a specific moment.

verb
معنی(verb):

To show a video in slow motion using freeze frames

معنی(verb):

To acquire a still image from (video footage).

example
معنی(example):

صحنه به صورت فریز فریم شده تا بیان شخصیت را برجسته کند.

مثال:

The scene was freezeframed to highlight the character's expression.

معنی(example):

آن‌ها عمل را فریز فریم کردند تا هر حرکت را تحلیل کنند.

مثال:

They freezeframed the action to analyze each movement.

معنی فارسی کلمه freezeframed

: معنی freezeframed به فارسی

فریز فریم شده به حالتی اشاره دارد که یک تصویر خاص به طور موقت متوقف و ثبت شده است.