معنی فارسی freightment
B1حمل و نقل بار به فرآیند جابجایی کالاها وابسته است.
The action or process of transporting goods or cargo.
- NOUN
example
معنی(example):
حمل و نقل بار برای صنعت حمل و نقل ضروری است.
مثال:
Freightment is essential for the shipping industry.
معنی(example):
درک حمل و نقل بار میتواند کارایی لجستیک را بهبود بخشد.
مثال:
Understanding freightment can improve logistics efficiency.
معنی فارسی کلمه freightment
:حمل و نقل بار به فرآیند جابجایی کالاها وابسته است.