معنی فارسی frenal
B1فِرِنال، به هر چیزی مرتبط با فرِنَها اشاره دارد، به خصوص در دندانپزشکی.
Relating to the frenulum or its attachments.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چسبندگیهای فِرِنال میتوانند بر توسعه گفتار تأثیر بگذارند.
مثال:
Frenal attachments can affect speech development.
معنی(example):
در دندانپزشکی، مسائل فِرِنال معمولاً حل و فصل میشوند.
مثال:
In dentistry, frenal issues are often addressed.
معنی فارسی کلمه frenal
:فِرِنال، به هر چیزی مرتبط با فرِنَها اشاره دارد، به خصوص در دندانپزشکی.