معنی فارسی french cuffs

B2

نوعی مچ آستین که دو لبه پیراهن را به هم متصل می‌کند.

A type of sleeve that requires cufflinks and has a fold over design.

example
معنی(example):

او پیراهن خود را با مچ‌های فرانسوی به مراسم رسمی پوشید.

مثال:

He wore his shirt with French cuffs to the formal event.

معنی(example):

مچ‌های فرانسوی نیاز به دکمه‌های آستین دارند تا آنها را ببندید.

مثال:

French cuffs require cufflinks to fasten them.

معنی فارسی کلمه french cuffs

: معنی french cuffs به فارسی

نوعی مچ آستین که دو لبه پیراهن را به هم متصل می‌کند.