معنی فارسی frenchie

B1

فرانسوی، به خصوص به یک نژاد خاص از سگ‌ها که به عنوان سگ‌های بازیگوش و مهربان شناخته می‌شوند.

A colloquial term often referring to a French Bulldog or a playful French dog

example
معنی(example):

او عاشق فرانسوی‌اش است، سگی کوچک و بازیگوش.

مثال:

He loves his frenchie, a small and playful dog.

معنی(example):

فرانسوی در پارک سگ‌ها بسیار مورد توجه بود.

مثال:

The frenchie was a hit at the dog park.

معنی فارسی کلمه frenchie

: معنی frenchie به فارسی

فرانسوی، به خصوص به یک نژاد خاص از سگ‌ها که به عنوان سگ‌های بازیگوش و مهربان شناخته می‌شوند.