معنی فارسی frenzied

B2

هیجان زده، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد یا جمعیت به شدت دچار تحریک و آشفتگی می‌شود.

Wildly excited or uncontrolled; in a state of frenzy.

adjective
معنی(adjective):

In a state of hurry, panic or wild activity.

مثال:

Preparations for the president's arrival made for a frenzied week.

example
معنی(example):

جمعیت در طول کنسرت به حالت هیجان زده درآمد.

مثال:

The crowd became frenzied during the concert.

معنی(example):

فعالیت هیجان زده او نشان می‌دهد که او نگران است.

مثال:

Her frenzied activity indicated she was anxious.

معنی فارسی کلمه frenzied

: معنی frenzied به فارسی

هیجان زده، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد یا جمعیت به شدت دچار تحریک و آشفتگی می‌شود.