معنی فارسی fresh-water
B1آب شیرین، آبی که حاوی نمک کمی است و قابل شرب و استفاده برای کشاورزی و سایر فعالیت‌ها می‌باشد.
Water that has low concentrations of dissolved salts, typically suitable for drinking or irrigation.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Living in fresh water.
مثال:
The trout is a freshwater fish.
معنی(adjective):
Consisting of fresh water.
مثال:
Lake Baikal is the world's largest freshwater lake in terms of volume.
معنی(adjective):
Unskilled as a seaman.
مثال:
a freshwater sailor
معنی(adjective):
Neoclassical, in reference to U.S. macroeconomics and economics departments near the Great Lakes.
example
معنی(example):
آب شیرین برای بقاء انسان ضروری است.
مثال:
Fresh-water is essential for human survival.
معنی(example):
بسیاری از گیاهان در محیط‌های آب شیرین رشد می‌کنند.
مثال:
Many plants grow in fresh-water environments.
معنی فارسی کلمه fresh-water
:
آب شیرین، آبی که حاوی نمک کمی است و قابل شرب و استفاده برای کشاورزی و سایر فعالیت‌ها می‌باشد.
