معنی فارسی fretty
B1دلواپس، کسی که به شدت نگران است و جزئیات را بیش از حد مهم میشمارد.
Characterized by constant worry; anxious about small matters.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او شخصیتی دلواپس دارد که تمایل دارد به مسائل جزئی نگرانی داشته باشد.
مثال:
He has a fretty personality that tends to worry about minor issues.
معنی(example):
طبیعت دلواپس او اغلب دوستانش را اذیت میکند.
مثال:
Her fretty nature often irritates her friends.
معنی فارسی کلمه fretty
:دلواپس، کسی که به شدت نگران است و جزئیات را بیش از حد مهم میشمارد.