معنی فارسی fretworked

B2

به معنای کار شده با دقت و ظرافت، معمولاً در کارهای چوبی یا دیگر هنرها.

Worked or crafted with intricate details, often in wood or other arts.

example
معنی(example):

طراحی کار شده روی چوب پیچیده بود.

مثال:

The fretworked design on the wood was intricate.

معنی(example):

او از الگوهای کار شده در گالری تحسین کرد.

مثال:

She admired the fretworked patterns in the gallery.

معنی فارسی کلمه fretworked

:

به معنای کار شده با دقت و ظرافت، معمولاً در کارهای چوبی یا دیگر هنرها.