معنی فارسی fricot

B2

نوعی غذای خورشتی که معمولاً شامل گوشت و سبزیجات است و به صورت آرام پخته می‌شود.

A stew made of meat, typically including vegetables, that is slowly cooked.

noun
معنی(noun):

A traditional Acadian stew made with potatoes, onions, and meat with dumplings.

example
معنی(example):

فریکو خوشمزه و پر از طعم بود.

مثال:

The fricot was delicious and full of flavor.

معنی(example):

آنها در شب سرد یک فریکو دلپذیر را لذت بردند.

مثال:

They enjoyed a hearty fricot on the chilly evening.

معنی فارسی کلمه fricot

: معنی fricot به فارسی

نوعی غذای خورشتی که معمولاً شامل گوشت و سبزیجات است و به صورت آرام پخته می‌شود.