معنی فارسی friendlessness

B2

دوست نداشتن، وضعیتی است که فرد نتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و احساس تنهایی کند.

The state of being without friends or companionship, often leading to feelings of loneliness.

example
معنی(example):

عدم دوستی او باعث شد که در مهمانی‌ها احساس تنهایی کند.

مثال:

His friendlessness made him feel lonely at parties.

معنی(example):

عدم دوستی شخصیت، موضوع اصلی فیلم بود.

مثال:

The character's friendlessness was a central theme in the movie.

معنی فارسی کلمه friendlessness

:

دوست نداشتن، وضعیتی است که فرد نتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و احساس تنهایی کند.