معنی فارسی frier
B1سرخ‌کن، فرد یا دستگاهی که برای سرخ کردن غذا استفاده می‌شود.
A type of equipment or individual that cooks food by submerging it in oil.
- noun
noun
معنی(noun):
A container for frying food.
معنی(noun):
A young chicken suitable for frying; a pullet
example
معنی(example):
سرخ‌کن در نمایشگاه، دونات‌ها را سرخ می‌کرد.
مثال:
The frier at the fair was deep frying donuts.
معنی(example):
یک سرخ‌کن معمولاً دارای مخزن بزرگ روغن است.
مثال:
A frier usually has a large oil reservoir.
معنی فارسی کلمه frier
:
سرخ‌کن، فرد یا دستگاهی که برای سرخ کردن غذا استفاده می‌شود.
