معنی فارسی frieze

B2 /ˈfɹiːz/

فریز به نوار یا نوارهای تزیینی اطلاق می‌شود که معمولاً در بالای دیوارها یا در جزئیات معماری یافت می‌شوند.

A decorative band or panel, often featuring relief imagery, found on walls or architecture.

noun
معنی(noun):

A kind of coarse woolen cloth or stuff with a shaggy or tufted (friezed) nap on one side.

verb
معنی(verb):

To make a nap on (cloth); to friz.

example
معنی(example):

معبد باستانی با یک فریز زیبا که نبردها را به تصویر می‌کشید زینت داده شده بود.

مثال:

The ancient temple was adorned with a beautiful frieze depicting battles.

معنی(example):

تاریخ‌نگاران هنری اغلب فریز را برای درک تکنیک‌های هنری آن زمان بررسی می‌کنند.

مثال:

Art historians often study the frieze to understand the artistic techniques of the period.

معنی فارسی کلمه frieze

: معنی frieze به فارسی

فریز به نوار یا نوارهای تزیینی اطلاق می‌شود که معمولاً در بالای دیوارها یا در جزئیات معماری یافت می‌شوند.