معنی فارسی frigage

B1

عملکرد نگهداری دما به ویژه در محصولات غذایی و تجهیزات.

The act of maintaining temperature, especially in food products and equipment.

example
معنی(example):

دمای تجهیزات به دقت نظارت می‌شد.

مثال:

The frigage of the equipment was carefully monitored.

معنی(example):

نگهداری صحیح دما برای حفظ مواد غذایی ضروری است.

مثال:

Proper frigage is essential for food preservation.

معنی فارسی کلمه frigage

:

عملکرد نگهداری دما به ویژه در محصولات غذایی و تجهیزات.