معنی فارسی frigorify
B1فرآیند سرد کردن یا کم کردن دما به طور قابل توجه.
To reduce the temperature of an object significantly.
- VERB
example
معنی(example):
فرآیند frigorify به معنای به شدت سرد کردن چیزی است.
مثال:
To frigorify something means to cool it down significantly.
معنی(example):
دانشمندان نمونهها را برای حفظ آنها برای مطالعه، سرد میکنند.
مثال:
Scientists frigorify samples to preserve them for study.
معنی فارسی کلمه frigorify
:
فرآیند سرد کردن یا کم کردن دما به طور قابل توجه.