معنی فارسی frilly

A2 /ˈfɹɪli/

به‌معنی چین دار و زینتی است و معمولاً به لباس‌ها یا اشیاء با لبه‌های برآمده اشاره دارد.

Descriptive term for items that have decorative ruffles or frills.

adjective
معنی(adjective):

Having frills; frilled.

معنی(adjective):

Over-elaborate or showy in character or appearance.

example
معنی(example):

لباس دختر بچه بسیار چین‌دار و رنگارنگ بود.

مثال:

The little girl's dress was very frilly and colorful.

معنی(example):

او پیراهن‌هایی را ترجیح می‌دهد که خیلی چین‌دار نباشند.

مثال:

He prefers shirts that are not too frilly.

معنی فارسی کلمه frilly

: معنی frilly به فارسی

به‌معنی چین دار و زینتی است و معمولاً به لباس‌ها یا اشیاء با لبه‌های برآمده اشاره دارد.