معنی فارسی fringehead
B1فرینجهد، ماهیای با نام علمی که به دلیل شکل خاص بالههایش شناخته میشود.
A type of fish known for its elongated fins and distinctive appearance.
- NOUN
example
معنی(example):
ماهی فرینجهد با بالههای بلندش بسیار غیرمعمول به نظر میرسد.
مثال:
The fringehead fish looks very unusual with its long fin.
معنی(example):
فرینجهد را میتوان در آبهای کنار سواحل کالیفرنیا پیدا کرد.
مثال:
The fringehead can be found in the waters off the coast of California.
معنی فارسی کلمه fringehead
:
فرینجهد، ماهیای با نام علمی که به دلیل شکل خاص بالههایش شناخته میشود.