معنی فارسی fringilline

B1

فرینگیلین، اصطلاحی برای توصیف زیرگروهی از پرندگان دانه‌خوار است.

A term used to describe a subgroup of seed-eating birds.

example
معنی(example):

گونه‌های فرینگیلین معمولاً از نظر طبیعت بسیار اجتماعی هستند.

مثال:

The fringilline species are often very social in nature.

معنی(example):

پرندگان فرینگیلین می‌توانند در طول مهاجرت در دسته‌ها یافت شوند.

مثال:

Fringilline birds can be found in flocks during migration.

معنی فارسی کلمه fringilline

: معنی fringilline به فارسی

فرینگیلین، اصطلاحی برای توصیف زیرگروهی از پرندگان دانه‌خوار است.