معنی فارسی frith
C1 /fɹɪθ/واژهای که به مناطق جنگلی یا سرسبز اشاره دارد.
An old English word referring to a wooded area.
- noun
noun
معنی(noun):
Peace; security.
معنی(noun):
Sanctuary, asylum.
example
معنی(example):
منطقه پر از جنگلهای کوچک بود و جو آرامی را فراهم میکرد.
مثال:
The area was filled with frith, providing a calm atmosphere.
معنی(example):
جنگلهای کوچک میتواند بهعنوان منطقهای دارای درختان در متون قدیمی انگلیسی توصیف شود.
مثال:
Frith can be described as a wooded area in old English texts.
معنی فارسی کلمه frith
:
واژهای که به مناطق جنگلی یا سرسبز اشاره دارد.