معنی فارسی fritzes
B1فریتزهای نوعی شیرینی یا لقمههای خوشمزه معمولاً با طعمها و شکلهای مختلف.
A variety of small, often sweet baked goods or snacks.
- verb
verb
معنی(verb):
To go wrong or become defective.
example
معنی(example):
فریتزهای بچهها پر از شگفتیهای سرگرمکننده بودند.
مثال:
The children's fritzes were filled with fun surprises.
معنی(example):
او برای مهمانی فریتزهایی با تزیینات رنگارنگ درست کرد.
مثال:
She made fritzes with colorful toppings for the party.
معنی فارسی کلمه fritzes
:
فریتزهای نوعی شیرینی یا لقمههای خوشمزه معمولاً با طعمها و شکلهای مختلف.