معنی فارسی frizzen

B1

فریزن، قطعه‌ای در سلاح‌های قدیمی که وظیفه جرقه زدن برای شعله‌ور شدن باروت را دارد.

A part of older firearms that creates a spark to ignite the gunpowder.

example
معنی(example):

او فریزن روی تپانچه فلیندلاک را عوض کرد.

مثال:

He replaced the frizzen on the flintlock pistol.

معنی(example):

فریزن برای روشن کردن باروت در سلاح‌های قدیمی ضروری است.

مثال:

The frizzen is essential for igniting the powder in old firearms.

معنی فارسی کلمه frizzen

:

فریزن، قطعه‌ای در سلاح‌های قدیمی که وظیفه جرقه زدن برای شعله‌ور شدن باروت را دارد.