معنی فارسی frogeyed
B1چشمان قورباغهای، اشاره به ظاهر خاص و جذاب چشمان افراد دارد.
Having large, prominent eyes resembling those of a frog.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پسر با چشمان قورباغه از زمینهای مرطوب شگفتزده شد.
مثال:
The frogeyed boy was fascinated by the wetland.
معنی(example):
نگاه قورباغهای او توجه همه را جلب کرد.
مثال:
Her frogeyed look drew everyone's attention.
معنی فارسی کلمه frogeyed
:
چشمان قورباغهای، اشاره به ظاهر خاص و جذاب چشمان افراد دارد.