معنی فارسی from memory
B1از حافظه به معنای انجام یا بیان چیزی بدون نیاز به مرجع یا یادداشت برداری.
Reciting or performing something without using notes.
- OTHER
example
معنی(example):
او شعر را از حفظ بدون نگاه کردن به کتاب قرائت کرد.
مثال:
He recited the poem from memory without looking at the book.
معنی(example):
او میتواند آهنگ را به طور کامل از حافظه اجرا کند.
مثال:
She can play the song perfectly from memory.
معنی فارسی کلمه from memory
:
از حافظه به معنای انجام یا بیان چیزی بدون نیاز به مرجع یا یادداشت برداری.