معنی فارسی frontierswomen

B2

زنان مرزی، زنانی هستند که در مناطق مرزی و دور افتاده زندگی می‌کنند و در توسعه جامعه و فرهنگ آن مناطق شرکت می‌کنند.

Women who inhabit the frontier regions and contribute to their development and cultural establishment.

noun
معنی(noun):

The female equivalent of a frontiersman.

example
معنی(example):

زنان مرزی نقش حیاتی در ساختن جوامع در مرز ایفا کردند.

مثال:

Frontierswomen played a critical role in building communities on the frontier.

معنی(example):

سهم زنان مرزی در روایت‌های تاریخی اغلب نادیده گرفته می‌شود.

مثال:

The contributions of frontierswomen are often overlooked in historical narratives.

معنی فارسی کلمه frontierswomen

: معنی frontierswomen به فارسی

زنان مرزی، زنانی هستند که در مناطق مرزی و دور افتاده زندگی می‌کنند و در توسعه جامعه و فرهنگ آن مناطق شرکت می‌کنند.