معنی فارسی frontline state

B2

کشور خط مقدم به کشوری اطلاق می‌شود که به طور مستقیم در نزدیکی یک منطقه بحران یا درگیری قرار دارد.

A country that is located directly on the borders of a conflict zone, often involved in security operations.

example
معنی(example):

یک کشور خط مقدم اغلب با چالش‌های منحصربه‌فردی در زمان نبرد مواجه است.

مثال:

A frontline state often faces unique challenges during conflict.

معنی(example):

کشورهای خط مقدم نقش بسزایی در امنیت منطقه‌ای ایفا می‌کنند.

مثال:

Frontline states play a critical role in regional security.

معنی فارسی کلمه frontline state

: معنی frontline state به فارسی

کشور خط مقدم به کشوری اطلاق می‌شود که به طور مستقیم در نزدیکی یک منطقه بحران یا درگیری قرار دارد.