معنی فارسی frontomallar
B1فرونتومالارها، ساختارهایی که به ناحیهٔ جوشخوردگی استخوانهای پیشانی و گونه اشاره دارند.
Referring to aspects or structures related to the frontomalar region.
- NOUN
example
معنی(example):
ساختارهای فرونتومالار میتوانند در جراحیهای صورت مهم باشند.
مثال:
Frontomallar structures can be important in facial surgeries.
معنی(example):
این مطالعه بر روی تنوعات آناتومی فرونتومالار متمرکز بود.
مثال:
The study focused on the variations in the frontomallar anatomy.
معنی فارسی کلمه frontomallar
:فرونتومالارها، ساختارهایی که به ناحیهٔ جوشخوردگی استخوانهای پیشانی و گونه اشاره دارند.