معنی فارسی fructuous
B2بارور، به معنای پربار و مفید، که به شکوفایی یا پیشرفت کمک میکند.
Fruitful or productive; producing good results.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Fruitful
example
معنی(example):
یک بحث بارور منجر به نتایج مفید میشود.
مثال:
A fructuous discussion leads to beneficial outcomes.
معنی(example):
جلسات بارور بودند و پروژه را پیشبردند.
مثال:
The meetings were fructuous and advanced the project.
معنی فارسی کلمه fructuous
:
بارور، به معنای پربار و مفید، که به شکوفایی یا پیشرفت کمک میکند.