معنی فارسی fruit cocky
B1فردی که به خاطر موفقیتهایش بیش از حد مغرور میشود.
Someone who becomes overly confident or arrogant due to success.
- OTHER
example
معنی(example):
جانی پس از برنده شدن در بازی کمی خودخواه به نظر میرسید.
مثال:
Johnny was feeling a bit fruit cocky after winning the game.
معنی(example):
او وقتی که تحسینها را دریافت کرد، کمی خودخواه شد.
مثال:
He became fruit cocky when he received compliments.
معنی فارسی کلمه fruit cocky
:
فردی که به خاطر موفقیتهایش بیش از حد مغرور میشود.