معنی فارسی fruited
A2میوهدار، به گیاهانی اطلاق میشود که درختان یا بوتههای آنها میوه تولید میکند.
Describing plants or trees that produce fruit.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To produce fruit, seeds, or spores.
adjective
معنی(adjective):
Containing fruit; bearing fruit.
example
معنی(example):
گیاهان میوهدار در باغ برای برداشت آماده هستند.
مثال:
The fruited plants in the garden are ready for harvest.
معنی(example):
او از تنقلات میوهداری که مادرش درست میکرد، لذت میبرد.
مثال:
She loved the fruited snacks her mother made.
معنی فارسی کلمه fruited
:
میوهدار، به گیاهانی اطلاق میشود که درختان یا بوتههای آنها میوه تولید میکند.