معنی فارسی frustules

B2

frustules، به فلس‌های نازک و شفاف مربوط به میکروارگانیسم‌هایی مانند دیاتوم‌ها اشاره دارد که به صورت طبیعی در محیط وجود دارند.

The silica-based hard outer shell of certain microorganisms, especially diatoms.

noun
معنی(noun):

The siliceous shell of a diatom.

example
معنی(example):

frustules دیاتوم‌ها از سیلیس ساخته شده‌اند.

مثال:

The frustules of diatoms are made of silica.

معنی(example):

دانشمندان برای درک محیط، frustules را مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study the frustules to understand the environment.

معنی فارسی کلمه frustules

: معنی frustules به فارسی

frustules، به فلس‌های نازک و شفاف مربوط به میکروارگانیسم‌هایی مانند دیاتوم‌ها اشاره دارد که به صورت طبیعی در محیط وجود دارند.