معنی فارسی fulgurate

C2

به تابش یا درخشش ناگهانی اشاره دارد، به ویژه در مورد نور یا نورانیت.

To flash or shine, especially like lightning.

verb
معنی(verb):

To flash or emit flashes like lightning.

معنی(verb):

To cauterize with electricity; to carry out electrofulguration or to electrocauterize.

example
معنی(example):

رعد و برق به نظر می‌رسید که در آسمان می‌درخشد.

مثال:

The lightning seemed to fulgurate across the sky.

معنی(example):

کار هنرمند می‌تواند با رنگ‌های زنده بدرخشد.

مثال:

The artist's work can fulgurate with vibrant colors.

معنی فارسی کلمه fulgurate

: معنی fulgurate به فارسی

به تابش یا درخشش ناگهانی اشاره دارد، به ویژه در مورد نور یا نورانیت.