معنی فارسی full price
B1مقدار کاملی از پول که برای خرید یک کالا نیاز است.
The total cost or amount required to purchase something without discounts.
- NOUN
example
معنی(example):
قیمت کامل این کالا 50 دلار است.
مثال:
The full price of the item is $50.
معنی(example):
اگر میخواهید یک گوشی جدید بخرید، باید قیمت کامل را بپردازید.
مثال:
You will have to pay the full price if you want a new smartphone.
معنی فارسی کلمه full price
:
مقدار کاملی از پول که برای خرید یک کالا نیاز است.